ميدونم هم که متن عزيزت داره يه چيزي فراتر بلکه خيلي فراتر از غري که من زدمو ميگه...

و يه چيزي

اون دو تا کتابي که يک سال پيش بهم دادي خودم ترجيح ميدم مثلشو برات بخرم و اگه ميدونستم شرايطم بعدش طوري ميشه که حتي يه ماه بيشتر از موعدمون دستم مي مونه ازت نمي گرفتمشون .

اينستاگرام مزخرف.. با اون دسته بندي و تحميل عقيده و سياست مزخرفش که فقط لايک کن فقط لايک حتي واسه اينکه طرف بفهمه ديديش و خونديش.. اون اينستاگرام مزخرف و آدمايي که هنوز از به به و چه چه و پيدا کردن نکات فلسفي از شيشه ي بارون خورده حالشون بهم نخورده و خدا ميدونه کي به هم ميخوره ..

آدمايي که وسط اين لجن به هم پيشنهاداي روانشناسي ام هديه مي کنن ، چه صبح لطيفي چه وقت باارزشي چه کوفتي چه دردي

منم مبرا نيستم .

ولي اونايي که توانشو دارن شرايطشو دارن دور و برشون موقعيت فراهمه واسه فکر کردن و تموم کردن اين دور باطل اشک در آر لعنتي ، چرا تمومش نمي کنن ؟؟ چرا بايد مث تيکه عاي چربي بي خيال نفرت انگيزي که چهار تا گلگلي و املت و قهوه و دفتر و جشن تولد بهشون وصله به نظر بيان ؟

چرا يه خيل عظييييمي از آدما بايد واسه رسپي يه مايه ماکاروني يا دونستن اينکه اسم اون زهرماري که گوشه ي تصويره چيه منت بقيه رو بکشن و شخصيتشونو حقير کنن و چرا هيچکسي نمي فهمه اين ماراتن ازونا نيس که بالاخره يه جايي گندش در بياد و تموم شه ، خودتون بايد تمومش کنين ؟؟

چند سال رنگ و لعاب ؟! چن سال خب .. چن سال !؟

ميخام جمع کنم برم يه جاي سبز و خنک دور ، هيچکدوم اين آدماي با دغدغه رم راه ندم .. همينجا بمونن و خفه شن تو انبوه عکساي خاکستري از بچه هاي کنار خيابون بهت زده اي که بايد بهشون کمک کرد و آه ما چقدر با دنياي واقعي فاصله داريم و بعدم خوشحال از دريافت لايکا تشکرم بکنن برن تو گالري ول بچرخن تا عکس بعدي ..

ما چيکار کنبم که پاي عزيزامون به اين کوفتيا باز شده ؟

اين فقط غر کوچيک واسه اون اينستاي نفرت انگيز ساز ..

که هر مشکل جديدي برام پيدا ميشه وقتي داغون ميشم قيافه يه سري مياد تو ذهنم که دس زير چونه رو به دوربين نيششونو باز کردن و ميگن چون ميگذرد غمي نيست..! و فردا همين کپشن زير عکس يه گلدون ، و پس فردا کف نگارستان ، ميخام بدونم اون روز چي بهش گذشته که غمي نيست ؟

چن سال ؟