سفارش تبلیغ
صبا ویژن

:)

هنوز باهمه دردم امید درمان هست..
صفحه خانگی پارسی یار درباره

طلسم شکست

آمدم این طلسم ننوشتن را بشکنم...غمگینم..دل بسته ی همین خوشی های لحظه ای شده ام دنیا برایم جالب نیست نمیتوانم کشفش کنم
سر درد دارم
شب ها به زور میخوابم
خواب مثل یک گناه کبیره شده و توی مغزم فرورفته که نخوابم
تمام این روزها گمان میکنم تحبس الدعا شده
میدانی خدایا،نمیدانی
ولی میدانی تو بلدی بدانی همه چیز را 
اگر همه مثل تو من را بلد بودند دنیا اینقدر سخت نمیشد
نفسم تنگ نمی شد
اصلا حوصله ام نمی کشد برای زندگی برای سر و کله زدن
خسته شدم چقدر در لفافه بگویم !؟
چقدرخدایا!؟
آدم ها یک مشت به ظاهر فرهیخته اند که ادعا میکنند دوستت دارم
ادعاشان هیچ وقت عمل نیست
همه اش بهانه همه اش دلیل همه اش عذر خواهی یکبار سختی بودن در کنار یک نفر وا تا تهش تجربه نمیکنند و همه اش حرف های قلمبه سلمبه
چقدر دلم بخواهد
فک کنم دلم باخودم مغایرت دارد
خدایا برایم توضیح بده دلم باید نقش مهمی ایفا کند یا نه
خدایا
راستش
دارم
میترکم
همین...