لطفا مزاحم نشوید
بعضی روز ها در زندگی آدم هستند که به واسطه ی اشتباه ها ورق میخورند
حالا مهم نیست که یک اشتباه باشد یا بیشتر
آن روزها تو یک اشتباه میکنی و از آن لحظه به بعدش دیگر فکر جبرانش مثل خوره (املا؟)می افتد به جانت یا نه اصلا فکرش به سراغت نمی آید ولی اشتباه عواقبی دارد که هی حوادث پشت سرش روزت را رقم میزند یا حسرت میخوری و لحظاتی که آن اشتباه را مرتکب می شدی کلافه ات می کنند!!
اصلا همه ی بد بیاری ها و بی توفیقی های آن روز را و هفته ی بعدش را گردن آن اشتباه می اندازی و هی یک کلمه ی لعنتی میگذاری سر زبانت و میگویی تقصیرخودم بود و از این قبیل
انگارآن روزها افسار زندگی دست اشتباه هاست و دیگر خواب و خوراکت برای خودت نیست
آه
چه آه عمیقی بود ...روزهاایی که حسرتشان را میخورم همان روزهاایی هستند که افسارشان به دست اشتباهات است چه سهوی چه عمدی!
داشتم فکر میکردم چقدر بد میشود که هی روزها را در تقویم خط بزنم و هی ببینم اشتباه ها ورقشان می زنند حتی قلبم تیر می کشد که اینقدر اشتباه ها سرک بکشند در کارم...
اشتباه های خودم لطفا بروید پی کارتان
اشتباه های دیگران راه خودتان را بروید!